
قرار نیست چون دوستت دارم، چون عشقم آتشین است، بنشینم و توهین بشنوم. قرار نیست خودم را به خریت بزنم که نمی دانم قضیه چیست. قرار نیست تو عصبانی بشوی و من همیشه معذرت بخواهم. قرار نیست ساکت باشم و هر چه که تو می گویی گوش کنم. قرار نیست چون دوستت دارم مسئول تفکرات تو در مورد خودم باشم. قرار نیست چون دوستت دارم التماست کنم که دوستم بداری. قرار نیست که آویزانت باشم. قرار نیست که تحقیرم کنی. قرار نیست مرا از خود برانی و من لبخند بزنم. مرا برانی و من بمانم. قرار نیست چون دوستت دارم بشوم کسی که تو می خواهی. که تغییر کنم. بشوم کسی که دوست ندارم.
چه بهتر که تو مرا نخواهی، چه بهتر که تو تمام کنی همه چیز را... چه بهتر که تو از بین ببری خاطرات خوش با هم بودن را... چه بهتر که تو منکر لحظه های نابمان شوی... چه بهتر که تونخواهی..
اینکه تونمی خواهی! یعنی من خیلی خوبم، و تو نمیتوانی برایم دوستی دلخواه باشی، وقتی که تو می گویی "نه" یعنی من برایت بیشترم، فرشته ام...
چه بهتر که تو نخواهی، من دیگر ناراحت نیستم که در جایی شاید کسی این کار را جبران کند برایم، دیگر دغدغه ای به نام وجدان درد ندارم... اصلا همین بهترین راه است.. که تو نخواهی و من سربلند باشم که تا آخرین لحظه.. پای همه حرفایم... بودم..
چه بهتر که ثابت شود، تو هم جزئی از این مردم، و جزیی از این آدمها، و جزیی از این قشر مردم هستی...
هی خیلی خوشحالم که تو کم آورده ای و من به عنوان یک انسان وفادار سربلند هستم و خوشحالتر از آن اینکه تو دیگر نمی خواهی..
این نخواستن شاید کلمه نباشد، رفتار باشد، ولی هی رفیق دیگر بعد از عمری میدانیم فرق خواستن و نخواستن را...
نظرات شما عزیزان:
|